اینجا همه چی هست!!!
این وبلاگ مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران است
|
||
شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 9:27 :: نويسنده : poya&soroush
![]() به یادت هستم بی هیچ بهانه ای ، شاید دوست داشتن همین باشد یه حالی دارم این روزها * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * چنــد ساعتی با هم بودیــم! من بــه تــو نگــاه میکردم .. و .. تــو به ساعتت ؛ تـــو قرار داشتی و .. من بی قــراری! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هیچ اتفاق خاصی نیفتاده! ستون حوادث خالیست… هنوز زنده ام بی تو! باورت میشود؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * به من نگاه کن وببین سوختم وآه نمیکشم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هرچه دلدار بکرد با دل ما خوش باشد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بـه فکر نــوازش دست های منی! بی آنکــه بدانی ؛ دلـــم است کــه تنهــا مانــده .. دست هایــم ، دو تاینــد! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * این دل اگر کم است بگو سر بیاورم یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم خیلی خلاصه عرض کنم ” دوست دارمت ” دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * چه شباهت متفــاوتی بیت ماست .. تـــو دل شکستــه ای ؛ من دلشکستـــه ام ! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * هنوز دلخوشی ذهن خسته ام این است، که در خیال خودم بی خیال ما نشدی… * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * قرارمان بهشت پای درخت ممنوعه تو بگویی “سیب” من از لبت بچینم این بار. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * امروز… انگار کسی آمد… و هوای دلتنگی ات را … هی در آسمان اتاقم پاشید … و تو نبودی…… * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * چیزی شبیه به “معجزه” است. وقتی هر شب به خیر می گذرد بی آنکه کسی به تو بگوید “شب به خیر * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * میدانم از خود خواهی است که تو را برای خود می خواهم و تو هم انقدر رئوفی که خود را متعلق به همه میدانی . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * باید ببینمت ! چرا که روی نوار قلبی ام پیوسته نام تو بود و پزشک نیز بر آخرین نسخه ام تو را تجویز کرده است . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * برای زندگی نه سقف می خواهم نه زمین! نقشه ی جغرافیایی دستهایت کافیست.. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * چقدر سیاه است! دلت را نمی گویم… با چشمهایت هم نیستم موهایت حلقه حلقه پابندم کرده * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * شبی خواهد امد که تو در کنارم ارام میخوابی ومن تنها نگاهت میکنم اشک میریزم و من همچون نگهبانی تو را تا صبح میپایم و تو اسوده در خوابی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * سرم را روی شانه ات بگذار آب دهم …! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * تو فقط بمون کنارم میشکنه بی تو حصارم تو که میدونی به جز تو تو دلم کسی ندارم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بیا خودمان باشیم تو حرف بزنی ، من نگاه کنم من نگاه کنم ، تو بخوانی و بعد لبخند بزنیم بر این همه دیوانگی برای انتقام از فرداهایی که برای ما نیست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نعمت روی زمین قسمت پر رویان است خون دل میخورد آنکس که حیایی دارد . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *تو نبودی دل به دل راهی نداشت / از خیال عشق آگاهی نداشت تو نباشی تا قیامت بی کسم / در تمام زندگی دلواپسم . . . . . . روزگار چون گرگ پیری پر بلاست / طعمه اش یاران خوب و با وفاست دوری از یاران مکن ای با وفا / گرگ دوران در کف این لحظه هاست . . . . . مهربانیت از دور چه نزدیک است و عجیب حس میکنم که جغرافیا دروغی تاریخی است . . . . . . هرچند نمیدانم خواب هایت را با که شریک میشوی اما هنوز شریک تمام بیخوابی های من تویی . . . . . . هرگز گنجشکی را که توی دستت داری به امید گرفتن کبوتری که در هواست رها نکن . . . . از هرچه می رود ، سخن دوست خوشتر است / پیغام آشنا ، نفس روح پرور است هرگز از وجود حاضر غایب شنیده ای / من در میان جمع و دلم جای دیگراست . . . . . الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد / مرا روزی نباد آن دم که بی یاد تو بنشینم . . .
. . . غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم / تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد / من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم . . . . در ستایش مهربانیت همچون نماز مسافر ، شکسته ام ! . . . کمی از غصه هایم یاد بگیر که وقتی بودی با فکر رفتنت و وقتی رفتی با فکر برنگشتنت همراه من ماند ! . . تو مرا می پایی که مبادا دل خود را به تو تحمیل کنم و من اما گاهی همچنان خیره به تو می نگرم تا شاید حرف احساس دلم را از نگاهم خوانی و به من فرصت پرواز دهی . . . . . . به یاد هم بودن قشنگترین هدیه ای است که نیازی به با هم بودن نداره . . . . . بهر هر یاری، که جان دادم به پاس دوستی دشمنی ها کرد با من، در لباس دوستی . . . . . . بی تو چمدانی ست دلم که تنهاییم را در آن تا می زنم و قفلی از دلتنگی بر آن می گذارم ، که رمزش حروف اسم توست . . . . . . چقدر تلخ شده ای ، این روزها قندهایت را در دل چه کسی آب میکنی ؟ . . . زلال که باشی سنگهای کف رودخانهات را میبینند، برمیدارند و نشانه میروند دُرست به سوی خودت! . . . خدایا …. یا فریاد در گلو یم را بگیر، یا بغض گلوگیرم را … هرکدام راه دیگری را بسته . . . . . . گاهی چه اصرار بیهوده ایست ، اثبات دوست داشتنمان چرا که دوست ترمان دارند وقتی دوستشان نداریم . . . . . من تو را بیشتر از غرورم دوست داشتم و تو… غرورت را بیشتر از من حالا اما… بگذریم نه چیزی از غرور تو مانده نه از دوست داشتن من . . . . . تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت / خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن / نسیم بیقراری را که از دست تو خواهد رفت . نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |
||
![]() |